به سلامتی رفتگری که دیشب تمام شهر مهمون خونش بودن
بدون کوچکترین مراعاتی خوردن، ریختن، پاشیدن، سوزوندن
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه
اما ترجیح میده لبهاشو بدوزه…
ب سلامتی خودم که با وجود 200تا مخاطب گوشیم و 100تا یاهو و 60 70 تا وبلاگی بازم بی رفیقم!!!!
ب سلامتی خودم که دوست داشتن رو از همون بچگی یاد گرفتم!!!
ب سلامتی خودم که خوردم اما نزدم!!!!
ب سلامتی خودم که بخشیدم و بخشیده نشدم!!!
ب سلامتی خودم که اشکم در اومد اما اشک در نیاوردم!!!
ب سلامتی خودم که سکوت کردم تا طرف خالی شه ولی سکوت نکرد تا من خالی شم!!!
ب سلامتی خودم که تنهایی رو به بودن با هرکسی ترجیح میدم!!!
به سلامتی ﻣﺎﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺑﺎﺣﻮﺻﻠﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﻥ ﻭﻟﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﺎ ﻫﻢ ﻗﺪﻡ ﺑﺸﻦ
به سلامتی خودم که هیچوقت نامردی رو یاد نگرفتم
به سلامتی خدا که این همه آدم داد زدن و صداش در نیومد.
به سلامتی مادر ........به خاطر محبتش
به سلامتی پدر .......به خاطر دستهای زحمتکش اش
به سلامتی دوست.......... به خاطر مرامش
به سلامتی خدا ............... به خاطر بزرگیش
زنگی من تکرار غروب جمعه هاست همچنان دل گیر و دلتنگ و تنها